قرآن و معارف قرآنی
عبدالجبار زرگوش نسب؛ علی حسینیفر
چکیده
نفی «جُناح» تعبیری است که در برخی از خطابات شرعی برای بیان جواز استفاده شده است. اگر چه در غالب مطالعات و بررسیهای فقهی، با اتکا به قرائن به تبیین مفاد این تعبیر پرداخته شده، اما تعلق این تعبیر به برخی واجبات، موجب پیدایش پندارِ بدوی اختصاص آن به بیان وجوب شده است. دامنۀ کاربرد این تعبیر در آیات و روایات، شیوهی تعامل اجتهادی ...
بیشتر
نفی «جُناح» تعبیری است که در برخی از خطابات شرعی برای بیان جواز استفاده شده است. اگر چه در غالب مطالعات و بررسیهای فقهی، با اتکا به قرائن به تبیین مفاد این تعبیر پرداخته شده، اما تعلق این تعبیر به برخی واجبات، موجب پیدایش پندارِ بدوی اختصاص آن به بیان وجوب شده است. دامنۀ کاربرد این تعبیر در آیات و روایات، شیوهی تعامل اجتهادی فقهای امامیه با این تعبیر، واکاوی مفهومی این مادهی لغوی و شناخت مفاد آن در خطابات شرعی، مسائلی است که در این پژوهش بررسی و پردازش شده است. به نظر میرسد بیان شارع در قالبهای نفی «جُناح»، نفی «بأس» و أمر عقیب حظر، با تفاوت در گسترۀ کاربردی این تعابیر، شباهتهایی به همدیگر دارند و جملگی آنها در بیان إباحه و جواز تکلیفی و عدم افادۀ امری ورای آن با هم مشترکاند. این پژوهش به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی به معناشناسی نفی «جناح» و کاربست آن در قرآن کریم، سنت و فقه پرداخته است و مسائلی را در این باره مورد تحلیل قرارداده است و در صددپاسخ به سؤالهای ذیل است: نفی جناح در قرآن و حدیث بر چه دلالت دارد؟ مفاد وکاربست آن در خطابات شرعی چیست؟ و چه تفاوتهایی با تعابیر همسو دارد؟